موقعك الحالي:صفحة رئيسية>المنتجات
درهم شکستن . [ دَ هََ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) شکستن . منکسر کردن . خرد کردن : ور دست من به چرخ رسیدی
Read Moreتعریف 'درهم شکستن' را بیاموزید. تلفظ، مترادف و دستور زبان را بررسی کنید. نمونههای استفاده شده را مرور کنیددرهم شکستندر مجموعه نوشتههای فارسی.
Read Moreخاقانی . و رجوع به «بهم درشکستن » در ردیف خود شود. مغلوب کردن . منکوب کردن : تیمور لشکر بزرگ امیر حسین را درهم شکست . (یادداشت مرحوم دهخدا). لشکر آز و نیاز و حرص را
Read Moreتعریف 'درهم شکستن و عبور کردن' را بیاموزید. تلفظ، مترادف و دستور زبان را بررسی کنید. نمونههای استفاده شده را مرور کنیددرهم شکستن و عبور کردندر مجموعه نوشتههای فارسی.
Read Moresmash (فعل) خرد کردن، درهم شکستن، ورشکست شدن، شکست دادن، بشدت زدن، پرس کردن، درهم کوبیدن break down (فعل) تجزیه کردن، درهم شکستن، از اثر انداختن، تقسیم بندی کردن force (فعل) مجبور کردن، درهم شکستن، بیرون کردن، راندن،
Read MoreTranslation of "درهم شکستن" into English . break up, beat, beat out are the top translations of "درهم شکستن" into English. Sample translated sentence: درهم شکستن نهر یخ بسته زمان است. و از این
Read Moreز ناله بر هوا چون کله بستی فلکها را طبق درهم شکستی . نظامی . بفرمود درهم شکستند خرد مبدل شد آن عیش صافی به درد. سعدی . نزد تارک جنگجو را بدست که خود و سرش را نه درهم شکست . سعدی .
Read Moreچگونه با همسر درهم شکسته خود رفتار کنید .ازدواج یعنی شریک شدن یک زندگی با هم. یعنی به دوش کشیدن دشواریهای زندگی همدیگر یعنی گریه کردن با هم، خندیدن با هم.
Read Moreتجزیه کردن، درهم شکستن، از اثر انداختن، تقسیم بندی کردن. force (فعل) مجبور کردن، درهم شکستن، بیرون کردن، راندن، قفل را شکستن، بزور باز کردن، بی عصمت کردن، به زور جلو رفتن. crash (فعل) خرد کردن، تصادم ...
Read Moreالصين -تشنغ تشو -المنطقة الوطنية للتنمية الصناعية للتكنولوجيا المتطورة، جادة العلوم رقم 169.